خیابانهای رم پر از مردمی است که روز و شب در حال خوشگذرانیاند، برای همین این شهر به معنای واقعی کلمه، هیچوقت نمیخوابد. اما در پسِ این شلوغی و هوسِ تفریح، معدود کسانی دل و جرئت این را دارند که بعد از تاریک شدن هوا سراغ محلههای ساکتتر و خلوتتر رم بروند تا دیداری پراضطراب و رمزآلود، با ۱۰ روح مشهور رم را تجربه کنند. اگر شما هم یکی از آن آدمهایی هستید که دلتان یک ماجراجویی درستوحسابی میخواهد، این مطلب خوراک خودتان است! برای رفتن به دنیای مردگان رم، تا پایان این مطلب با سفرزون همراه شوید.
۱. بئاتریس سنسی (۱۵۷۷ تا ۱۵۹۹)
بئاتریس، دختری متعلق به یکی از خانوادههای قدرتمند رم بود که به دلیل فساد و شیادیهای پدرش، «کنت فرانچسکو سنسی»، نقشه کشید او را به قتل برساند، اما پس از قتل پدرش، دستگیر شد. سرش را از تنش جدا کردند و او را در کلیسای «سن پیترو»ی «مونتوریو» به خاک سپردند. هنوز مدتی از مرگ بئاتریس نگذشته بود که داستان زندگی و مرگش، به افسانهای از «نبرد با حکومت اشراف خودکامه» تبدیل شد. دویست سال بعد، نیروهای «ناپلئون» وارد رم شدند، سنگ قبر مردگانِ دفن شده در کلیساها را شکستند و با جمجمههایشان توپبازی کردند، غاقل از اینکه بئاتریس، جزو آن مردگانی نیست که در آرامش بخوابند!
در شب دهم سپتامبر، شبِ پیش از سالگرد گردنزنیاش، روح بیسرِ «بئاتریس سنسنی»، یکی از ۱۰ روح مشهور رم ، در حالی که سرش را در دست گرفته بود، روی پل «قلعهی سنتآنجلو»، جایی که حکم اعدامش اجرا شد، ظاهر شد. از آن به بعد، مشهور است که هر سال درست در این شب، و با همان وضع ترسناک، در محل مرگش ظاهر میشود.
۲. بانو الیمپیا پامفیلی (۱۵۹۱ تا ۱۶۵۷)
بانو «الیمپیا پامفیلی» یا «پیمپاچیا» زنی سودجو و طماع بود که در ازدواج دومش با «پامفیلیو فامفیلی»، برادر پاپ مقدس دهم، ازدواج کرد. الیمپیا توانست جوری اعتماد پاپ را به دست آورد که هر کس میخواست به پاپ دسترسی داشته باشد، ناچار بود به او رشوه بدهد. جای تعجب نبود که الیمپیا آدم محبوبی نباشد و خوب میدانست بعد از مرگ پاپ، جانش حتما به خطر خواهد افتاد.
به همین دلیل بعد از مرگ پاپ، صندوقهای طلایش را بار کالسکهی سیاهش زد و فرار کرد. اما دو سال بعد، طاعون گرفت و مرد. روح او در هفتم ژانویه (سالگرد روز مرگ پاپ مقدس)، در حالی که پشت کالسکهی سیاهش روی پل سیستو میتازد، ظاهر میشود.
۳. امپراتور نِرون (۳۷ تا ۶۸ پس از میلاد)
امپراتور نرون به دلیل آتشسوزیای که رم را در سال ۶۴ پس از میلاد با خاک یکسان کرد و همینطور بهخاطر جنایات مادرش، بانو «سنسا» که بانوی اول حکومت و فیلسوف بود، محکوم و از حکومت برکنار شد. او در حالی شهر را به دستان «تیگلینوس» قاتل سپرد و از رم بیرون رفت، که سنا و تمامی یاران و محافظان بهظاهر وفادارش پشتش را خالی کرده بودند.
نرون بالاخره جان سپرد و توسط «پورتا دلپوپولو» در قبرستان فاحشگان و ملحدان به خاک سپرده شد. در قرون وسطی روح او مرتب در جاهای مختلف دیده میشد، اما بعد از وقف یک کلیسای کوچک به نام او در دل کلیسای «سانتا ماریا دلپوپولو» در سال ۱۰۹۹، ناپدید شد. اما هیچچیز معلوم نیست و او همچنان یکی از ۱۰ روح مشهور رم است که داستانهای زیادی در موردش وجود دارد.
۴. ژولیوس سزار (۱۰۰ تا ۴۴ قبل از میلاد)، یکی از ۱۰ روح مشهور رم
ژولیوس سزار، اولین امپراتور راستین امپراتوری روم بود که توانست قلمروی تحت اختیارش را تا بریتانیا گسترش دهد. مرگ او در سنا در روز جشن مارس سال ۴۴ پیش از میلاد، تبدیل به افسانه شد. خاکستر سزار را در یک گوی سربی ریختند و بر فراز ستونی هرمیشکل در «هلیوپولیس» یا همان قاهرهی امروزی قرار دادند.
وقتی گوی حاوی خاکستر سزار را در سال ۱۳۸۵ میلادی به رم برگرداندند، «پاپ سیکستوس پنجم» برای اینکه از محتوای گوی اطمینان پیدا کند، در آن را باز کرد. افسانهها میگویند این کار باعث آزاد شدن روح سزار شد. روح سرگردان او یکی از ۱۰ روح مشهور رم است که تا امروز در شهر رم پرسه میزند و اغلب دوروبر عمارت «کولوسئوم» ظاهر میشود.
۵. کستانزا کنتی دکوپیس (قرن ۱۷)
کستانزا کنتی دکوپیس، دختری از خانوادهی اشرافی «کنتی» بود. کستانزا بعد از ازدواجش، ساکن «ویا دل انیما» شد و بهخاطر دستهای زیبایش از طرف مجسمهسازها و نقاشهای بسیاری تحسین شد. تا اینکه یک روز راهبی مجسمهی دستهای او را دید و پیشبینی کرد صاحب این دستها به زودی دستهایش را از دست میدهد.
کستانزای وحشتزده مجسمه را نابود کرد و کنج خانهاش تارک دنیا شد. تنها کاری که با آن در انزوا وقت میگذراند، خیاطی برای خودش بود. اما از بخت بد، زخم یک سوزن روی دستش عفونت کرد و دکترها ناچار شدند دستش را قطع کنند. اما این کار هم افاقه نکرد و چند وقت بعد، کستانزا در اثر عفونت خونی مرد.
از آن روز به بعد عابران بسیاری گزارش کردهاند در حال گذر از «پلاتزو دکوپیس» (در پیاتزا نایونا) برای یک لحظه دستان کستانزا را در انعکاس شیشهی پنجرهاش دیدهاند!
۶. کنتِ کاگلیوسترو (۱۷۴۳ تا ۱۷۹۵)
زندگی کنتِ کاگلیوسترو، دانشمند جویای کشف علوم ممنوعه، سرشار از ابهام و رمزآلودگی است، اما آنچه مشخص است، او در سال ۱۷۶۸ میلادی با «لورنزا سرافینا فلیچیانی» ازدواج کرد. همسرش که از خشونت او عاصی شده بود، عاقبت برای فرار از چنگال خشونت کنت، او را به دادگاه تفتیش عقاید لو داد. کنت در دژ «سن لئو» نزدیک رم مرد، اما روحش در شبهای مهتابی به «ویکولو دله گروته»، که امروز به یک مهمانخانه تبدیل شده، به دنبال لورنزا برمیگردد!
خرید بلیط هواپیما تهران رم |
رزرو هتل خارجی |
۷. مسترو تیتا (۱۷۷۹ تا ۱۸۶۹)
«مسترو تیتا» برای نزدیک ۷۰ سال، جلاد رسمی رم بود. او در دوران زندگیاش ۵۱۴ نفر را روانهی آن دنیا کرد. به همین دلیل تمام عمر، مردم رم از او بیزار بودند، و مسترو مجبور بود بیشتر عمرش را در کنج عزلت در واتیکان بگذراند. اگر صبح زود طرفهای قلعهی «سنت آنجلیکو» باشید، احتمال دارد برای یک آن روح سرگردان او را که با ردای سرخش اطراف قلعه پرسه میزند، ببینید. فقط مراقب نیشگونهایش باشید!
۸. تارگینی (۱۷۹۹ تا ۱۸۲۵) و مونتاناری (۱۸۰۰ تا ۱۸۲۵)
«آنجلو تارگینی» و «لئونیدا مونتاناری» دو نفر از اعضای «کاربوناری» بودند. کاربوناری یک تشکل محرمانهی ایتالیایی قرن نوزدهم بود که نقشهی انقلاب این کشور را کشید. اما به آنها خیانت شد و در «پیاتزا دل پوپولو» توسط مسترو تیتا گردن زده شدند و جسدهایشان نزدیک دیوار «مورو تورتو» دفن شد. هنوز هم شایعههایی در رم از ظهور این دو روح نزدیک دیوار، در حالی که سرهایشان را در دست دارند و پرسه میزنند به گوش میرسد.
۹. مسالینا (۱۷ تا ۴۸ پس از میلاد)
«مِسالینا»، سومین همسر امپراتور «کلادیوس» و زنی قدرتمند بود که (به احتمال قوی به دروغ) به هرزگی و بیبندوباری جنسی معروف بود. او را به اتهام توطئه علیه شوهرش اعدام کردند و نامش از شهر بهکلی پاک شد. روح سرگردان مسالینا هیچوقت آرام نگرفت و از معبد کلادیوس تا باغهای «کوله اوپیو»، بارها دیده شده است. گفته شده که او به دنبال معشوقه میگردد.
۱۰. لوکا دمارچتیس (قرن ۱۸)
«لوکا درمارچتیس» نجیبزادهی هرزهای بود که به اغوا و قتل دختران جوان و بیگناه مشهور بود. لوکا در آرزوی پاک کردن ننگ اعمال فجیع از اسمش، به جنگیری کشانده شد و در نهایت با پریدن از بالکن خانهاش، در خیابان «ویلا سن کالپودیو»، به زندگی ننگینش پایان داد. اهل محل هنوز هم که هنوز است، از بیرون رفتن بعد از تاریکی پرهیز میکنند و پا به خیابانی که به شکلی رمزآلود، چراغهایش بدون قطع شدن، تیره و تاریک میشود، نمیگذارند. ناگفته نماند، پوشش گیاهی خیابان که مملو از پیچکهای تاریک است، فضا را وهمآلودتر میکند.
اگر اهل شکار روح و شیفتهی ماجراهای این چنینی هستید، وقتش رسیده خودتان را برای یک سفر سرشار از هیجان و رازآلود به رم آماده کنید و سری به ۱۰ روح مشهور رم بزنید. اما اگر به این دسته از روایتهای ترسناک تاریخی علاقه ندارید، یادتان باشد، به هر شهری که میروید، آثار باستانی آن را قبل از غروب ترک کنید!
مطالب مرتبط
پربحث ترین مطالب
- تعداد نظرات: 372
- تعداد نظرات: 169
- تعداد نظرات: 161
- تعداد نظرات: 158
- تعداد نظرات: 150
- تعداد نظرات: 146
- تعداد نظرات: 131
- تعداد نظرات: 128
- تعداد نظرات: 121
- تعداد نظرات: 115